خواهرها یک دفعه چشم باز میکنند ، می بینند برادرکوچولوی نیم وجبی ریزه میزه شان ، دارد از روی سفره برای همسرش سیب زمینی های ترد تر را جدا میکند . راست است که میگویند برادر کوچولو ها زود بزرگ میشوند!

 

 

+ از پاییز و عاشقانه هایش حرفی بزنم یا به اندازه ی کافی از این پست ها خوانده اید ؟

++ از عوض شدن اسمم از paradox به پارادوکس برایتان بگویم یا نیازی نیست ؟

+++ یک سوال ، عوض کردن آدرس وبلاگ خیلی بد است ؟آخر میخواهم عوضش کنم . 

++++ متن، تخیلی است .

نور از پنجره ی خانه سرک میکشد .

برادر کوچولوی نیم وجبی ریزه میزه !

خجالت ، و زیرمجموعه هایش

  ,، ,ریزه ,میزه ,عوض ,برادر ,وجبی ریزه ,نیم وجبی ,ریزه میزه ,paradox به ,از paradox

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آرایش لب تلخ نگاری های یک ستاره شمار آموزش نکات دروازه بانی پویش مدار دنیای من صفحه شخصی آرام دانلود کتاب های دانشگاهی pdf پومودوروهای شبانه روابط عمومی اداره کتابخانه های عمومی سیستان وبلوچستان